دختر جوان اسیر دام اینترنت !!! (ماجرای واقعی )
نوشته شده توسط : علی سجاد حسام

 او یک روز گفت: اگر وضعیت مالی مناسبی داشت، حتما به خواستگاری ام می آمد؛ اگرچه یک راه دیگر هم وجود دارد تا والدینم مجبور شوند با ازدواجمان موافقت کنند و آن این که از خانه فرار کنم و به مشهد بیایم.

خراسان: خودم را در اتاقم زندانی کرده بودم و فکر می کردم ارتباط با پسر جوانی که هر روز از طریق چت حال و احوال همدیگر را می پرسیدیم می تواند راه مناسبی برای نجات از تنهایی هایم باشد!

دختر جوان با چشمانی اشکبار در دایره اجتماعی کلانتری نواب مشهد، افزود: پدر و مادرم شاغل هستند و ما در تهران زندگی می کنیم. من از روزی که خودم را شناختم تنها بودم و همیشه حسرت می خوردم که ای کاش مثل هم کلاسی هایم با والدینم سرسفره می نشستم و یا خواهر و برادری داشتم که حداقل با او حرف می زدم و درد دل می کردم.

متاسفانه از حدود یک سال قبل با پسری که خودش را پدرام معرفی می کرد و اهل مشهد بود آشنا شدم. ما هر روز با هم چت می کردیم. پدرام با جملات احساسی و عاشقانه مرا شیفته و دلباخته خودش کرد و همیشه می گفت: کاش موقعیتی پیش می آمد تا همدیگر را از نزدیک می دیدیم.

او یک روز گفت: اگر وضعیت مالی مناسبی داشت، حتما به خواستگاری ام می آمد؛ اگرچه یک راه دیگر هم وجود دارد تا والدینم مجبور شوند با ازدواجمان موافقت کنند و آن این که از خانه فرار کنم و به مشهد بیایم. متاسفانه من که او را فرشته نجات خودم می دیدم، مرتکب اشتباه بزرگی شدم و به امید او از خانه فرار کردم و به مشهد آمدم.

دختر جوان افزود: من و پدرام در محلی که با هم قرار گذاشته بودیم برای اولین بار همدیگر را دیدیم و سپس همراه او به خانه ای در حاشیه شهر رفتیم. متاسفانه در آن جا پدرام چهره واقعی خودش را نشانم داد. او مرا زندانی کرد و پس از چند ساعت ۲ نفر از دوستان شیطان صفتش نیز آمدند و...! 

آن ها مرا با وضعیتی بسیار اسفناک در یکی از خیابان های خلوت مشهد، رها کردند و گریختند. نمی دانم با کدام عقل از خانه فرار کردم و با توجه به قول و قراری که با پدرام برای ازدواج و آینده گذاشته بودیم، اصلا فکر نمی کردم او چنین دامی برایم پهن کرده باشد و به این راحتی عفت و حیثیتم را از دست بدهم. ای کاش با پدر و مادرم صحبت می کردم و درپیله اینترنتی گرفتار نمی شدم.

در پی اظهارات این دختر جوان، تیم های اطلاعات و عملیات پلیس مشهد، به طور ویژه وارد عمل شدند و با توجه به سرنخ های موجود، ۳ متهم پرونده را دستگیر و به مراجع قضایی معرفی کردند.




:: موضوعات مرتبط: زیباترین داستان ها , ,
:: بازدید از این مطلب : 1211
|
امتیاز مطلب : 88
|
تعداد امتیازدهندگان : 25
|
مجموع امتیاز : 25
تاریخ انتشار : یک شنبه 1 اسفند 1389 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید

/weblog/file/img/m.jpg
nafas در تاریخ : 1391/11/30/1 - - گفته است :
amozandeh bod


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: